یادگیری برقراری ارتباط با استفاده از عبارات مذاکره در انگلیسی به شما برتری نسبت به دیگران می دهد. اگر کسب و کاری دارید، می توانید از مهارت های خود در موقعیت های مختلف استفاده کنید. در صورت مذاکره با شرکت خارجی، بدون شک به شرایط مذاکره به زبان انگلیسی نیاز خواهید داشت.
اگر تصمیم به ایجاد شراکت با یک شرکت خارجی دارید، می خواهید در بازار صادرات سرمایه گذاری کنید یا به تجارتی خارج از کشور خود وارد شوید، دانستن نحوه برقراری ارتباط شانس موفقیت شما را افزایش می دهد. از آنجایی که بیشتر تجارت دنیا به زبان انگلیسی انجام می شود و این زبان پل ارتباطی شما با کشورهای دیگر است، بهتر است مذاکره با آن را یاد بگیرید و مکالمه را برای رسیدن به توافق پیش ببرید.
همچنین اگر در حال حاضر در ابتدا مسیر آموزش زبان انگلیسی از پایه نیز هستید، جای نگرانی نیست و میتوانید با مطالعه این مقاله اصطلاحات را یاد بگیرید.
عبارات مذاکره در انگلیسی زیاد است که در هنگام مذاکره استفاده می شود. دانستن اینکه در هنگام مذاکره چه بگویید به شما کمک می کند بهترین معامله ممکن را داشته باشید و منظورتان را توضیح دهید. در این مقاله به مهم ترین عبارات مذاکره در انگلیسیمی پردازیم.
عبارات مذاکره در انگلیسی: عبارات کوتاه
broke
به معنی “پول نداشتن”
Example: I have to borrow some money from my Dad. Right now, I’m broke.
من باید از پدرم پول قرض کنم. در حال حاضر، من پول ندارم.
Cut it out!
به معنای دست از انجام کار بد بردارید
Example: That noise is really annoying. Cut it out!
این صدا واقعا آزار دهنده است. بس کن!
in ages
به معنی “برای مدت طولانی”
Example: Have you seen Joe recently? I haven’t seen him in ages.
آیا اخیرا جو را دیده اید؟ سالهاست که او را ندیده ام
hit the hay
به معنای “به رختخواب رفتن” است (همچنین “به گونی ضربه بزنید”)
Example: It’s after 12 o’clock. I think it’s time to hit the hay.
ساعت بعد از 12 است. من فکر می کنم زمان آن رسیده است که به رختخواب بریم.
in the black
یعنی “کسب و کار پول در می آورد، سودآور است”
Example: Our business is really improving. We’ve been in the black all year.
کسب و کار ما واقعاً در حال رونق گرفتن است. ما در تمام سال سیاه بوده ایم.
in the red
به این معنی است که “کسب و کار در حال از دست دادن پول است، بی سود است”
Example: Business is really going poorly these days. We’ve been in the red
for the past three months.
این روزها تجارت واقعاً بد پیش می رود. در سه ماه گذشته ما در وضعیت قرمز بوده ایم
once in a while
به معنی “گاهی، نه خیلی اوقات”
Example: Have you been to the new movie theater? No, only see movies once in a while. I usually stay at home and watch TV.
آیا به سینمای جدید رفته اید؟ نه، فقط هر چند وقت یکبار فیلم را ببینید. من معمولا در خانه می مانم و تلویزیون تماشا می کنم.
sharp
به معنی “دقیقا در آن زمان”
Example: I’ll meet you at 9 o’clock sharp. If you’re late, we’ll be in trouble!
من ساعت 9 با شما ملاقات خواهم کرد. اگر دیر برسی ما به دردسر می افتیم!
sleep on it
یعنی “قبل از تصمیم گیری در مورد چیزی فکر کن”
Example: That sounds like a good deal, but I’d like to sleep on it before I give you my
final decision.
مثال: این معامله خوبی به نظر می رسد، اما من می خواهم قبل از اینکه تصمیم نهایی خود را به شما بدهم، به این موضوع فکر کنم.
take it easy
به معنی “آرامش”
Example: I don’t have any special plans for the summer. I think I’ll just take it easy.
برنامه خاصی برای تابستان ندارم. من فکر می کنم که در آرامش به سر ببرم.
مطالعه مفید برای شما: مکالمه انگلیسی در رستوران و سفارش غذا
عبارات مذاکره در انگلیسی: عبارات پرکاربرد
as easy as pie
به معنی “بسیار آسان” (همان “یک تکه کیک”)
Example: He said it is a difficult problem, but I don’t agree. It seems as easy as pie to
me!
او گفت مشکل سختی است، اما من موافق نیستم. به نظر می رسد بسیار آسان است.
be sick and tired of
به معنی “من متنفرم” (همچنین “نمی توانم تحمل کنم”)
Example: I’m sick and tired of doing nothing but work. Let’s go out tonight and have fun.
من از انجام کاری جز کار خسته و بیزارم. بیا امشب بریم بیرون و خوش بگذرونیم
bend over backward
به معنای “خیلی تلاش کنید” (شاید بیش از حد!)
Example: He bent over backward to please his new wife, but she never seemed
satisfied.
او خیلی تلاش کرد تا همسر جدیدش را راضی کند، اما او هرگز راضی به نظر نمی رسید
give someone a hand
به معنی “کمک”
Example: I want to move this desk to the next room. Can you give me a hand?
من می خواهم این میز را به اتاق بعدی منتقل کنم. آیا می توانی کمکم کنی؟
change one’s mind
به معنای «تصمیم به انجام کاری متفاوت از آنچه قبلاً تصمیم گرفته شده بود»
Example: I was planning to work late tonight, but I changed my mind. I’ll do extra work
on the weekend instead.
من قصد داشتم امشب تا دیر وقت سر کار بروم، اما نظرم تغییر کرد. در عوض در آخر هفته اضافه کار انجام خواهم داد.
مطالعه بیشتر: ۶ رمان انگلیسی که باید بخوانید!
عبارات مذاکره در انگلیسی که خوب است یاد بگیرید
bite off more than one can chew
به این معنی است که “مسئولیت بیش از چیزی که می تواند مدیریت کند را بپذیرد
Example: John is so far behind in his studies. Besides classes, he plays sports and works
at a part-time job. It seems he has bitten off more than he can chew.
جان خیلی از تحصیل عقب است. او در کنار کلاس، ورزش می کند و در یک کار پاره وقت کار می کند
به نظر می رسد او بیش از آن که بتواند مسئولیت بعهده گرفته است.
drop someone a line
به معنای ارسال نامه یا ایمیل برای کسی
Example: It was good to meet you and I hope we can see each other again. Drop me a
line when you have time.
از آشنایی با شما خوشحال شدم و امیدوارم بتوانیم دوباره همدیگر را ببینیم. وقتی وقتش رو داشتی به من ایمیل بزن.
figure something out
به معنای “به درک یک مشکل بیایید”
Example: I don’t understand how to do this problem. Take a look at it. Maybe you can
figure it out.
من نمی فهمم چگونه این مشکل را انجام دهم. نگاهی به آن بیندازید. شاید بتوانید آن را بفهمید
fill in for someone
یعنی “در حالی که آنها دور هستند کار خود را انجام دهند”
Example: While I was away from the store, my brother filled in for me.
وقتی از مغازه دور بودم، برادرم جای من را پر کرد.
مطالعه کنید: لیست انواع ورزش ها به انگلیسی
بعضی دیگر ازعبارات مذاکره در انگلیسی
in the nick of time
یعنی “نه خیلی دیر، اما خیلی نزدیک!”
Example: I got to the drugstore just in the nick of time. It’s a good thing because I really
need this medicine!
من به زودی به داروخانه رسیدم. این چیز خوبی است زیرا من واقعاً نیاز به این دارو!
keep one’s chin up
یعنی “شجاع بمان و به تلاش ادامه بده”
Example: I know things have been difficult for you recently, but keep your chin up. It will
get better soon.
می دانم که اخیراً همه چیز برای شما سخت بوده است، اما چانه خود را بالا نگه دارید درست خواهد شد. زود خوب شو
know something like the back of your hand
به معنای “خیلی خیلی خوب چیزی را بدانم”
Example: If you get lost, just ask me for directions. I know this part of town like the back of my hand
اگر گم شدی، فقط مسیر را از من بپرس. من این قسمت از شهر را مثل کف دستم می شناسم
to get the ball rolling
به معنی “شروع کردن چیزی، به خصوص چیزی بزرگ”
Example: We need to get this project started as soon as possible. I’m hoping you will
help me get the ball rolling.
مثال: ما باید این پروژه را در اسرع وقت شروع کنیم. امیدوارم به من کمک کنید تا بتوانم آن را شروع کنم.
up to the minute
به معنی “جدیدترین اطلاعات”
Example: I wish I knew more about what is happening in the capital city. We need more
up to the minute news.
مثال: ای کاش در مورد آنچه در پایتخت اتفاق می افتد بیشتر می دانستم. ما به اخبار لحظه ای بیشتری نیاز داریم.
twenty-four/seven
یعنی “هر دقیقه از هر روز، همه زمان”
Example: You can access our web site 24/7. It’s very convenient!
شما می توانید به وب سایت ما 24/7 دسترسی داشته باشید. خیلی راحته!
یادگیری زبان انگلیسی
برای آموزش زبان انگلیسی میتوانید روش ها مختلفی را امتحان کنید، یکی از روش های پرطرفدار با صرف زمان کم، خرید پکیج آموزش زبان انگلیسی است زیرا به صورت خودآموز میتوانید با حذف زمان رفت و آمد به کلاس حضوری به یادگیری زبان انگلیسی بپردازید.