اصطلاحات حقوقی به انگلیسی و حتی در زبان فارسی معمولا واژگان و عباراتی هستند که ممکن است در موقعیت های روزمره زیاد با آن ها مواجه نشویم و یا در موقعیت های کمتری نسبت به دیگر موضوعات با آن ها سر و کار داشته باشیم اما آشنایی با این اصطلاحات به زبان آموزان کمک می کند تا بتوانند درک بهتری از مسیر دادگاه و موقعیت های حقوقی داشته باشند و حتی اسناد خود از عبارات صحیحی استفاده کنند.
در این مقاله قصد داریم به بررسی برخی از مهم ترین و ضروری ترین اصطلاحات حقوقی به انگلیسی بپردازیم تا شما بتوانید اسناد حقوقی خود را بدون نگرانی از عدم درک مطالب مطالعه کرده و آن ها را کامل کنید.
مطالعه مفید: آموزش مکالمه زبان انگلیسی
اهمیت آشنایی با اصطلاحات حقوقی به انگلیسی
ممکن است در ابتدا برای شما این سوال پیش آید که چرا باید با اصطلاحات و عبارات حقوقی در زبان انگلیسی آشنا شوید؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت که اسناد حقوقی و شرکت در دادگاه از موقعیت های بسیار مهم در زندگی هستند هرچند که قرار گرفتن در این موقعیت ها ممکن است چندان نباشد اما درک مطالبی که در اسناد نوشته شده است به شما کمک می کند تا از رخ دادن اشتباهات جلوگیری کنید.
در حقیقت امروزه زبان مورد استفاده در متون حقیقی در حال تغییر است چرا که امروزه بسیاری از وکلا در دادگستری سعی می کنند تا از اصطلاحات و عبارات ساده تری استفاده کنند که برای عموم مردم انگلیسی زبان قابل درک باشد اما هنوز عباراتی وجود دارد که نیاز و اهمیت آشنایی با اصطلاحات حقوقی به انگلیسی را تضمین می کند.
مطالعه مفید: آموزش مکالمه انگلیسی در بانک | بررسی +50 واژه ضروری
بررسی اصطلاحات و عبارات حقوقی در زبان انگلیسی
در این قسمت به بررسی عبارت ها و واژگانی می پردازیم که شما در موقعیت های حقوقی مانند ایجاد اسناد، دادگاه و ملاقات با وکلا ممکن است با آن ها مواجه شوید. در جدول زیر +30 مورد از ضروری ترین اصطلاحات را بررسی خواهیم کرد تا شما بتوانید با مطالعه این عبارات در موقعیت های حقوقی به راحتی مکالمه کرده و ارتباط برقرار کنید.
اصلاح به زبان انگلیسی | ترجمه به فارسی |
Bring someone to justice | محاکمه کردن |
Miscarriage of justice | اشتباه و دادرسی ناعادلانه |
Null and void | باطل |
Above board | علنی |
Against one’s better judgment | برخلاف میل باطنی |
Arm of the law | چنگ قانون |
Behind bars | پست میله های زندان / در زندان |
Beyond reasonable doubt | غیر قابل انکار |
Blow the whistle | لو دادن |
Do something by the book | بر اساس قانون کاری انجام دادن |
Breaking and entering | ورود غیر قانونی |
Brush with the law | مواجهه ساده و کوتاه با قانون |
Case in point | مثال بارز |
Caught red-handed | در حین ارتکاب جرم کسی را دستگیر کردن |
Daylight robbery | دزدی در روز روشن |
Fair hearing | دادرسی عادلانه |
False pretenses | کلاهبرداری |
Get off the hook | تبرئه شدن از جرمی |
Get out of hand | از کنترل خارج شدن |
Hit and run | فرار کردن از صفحه تصادف |
Hush money | حق السکوت |
Kangaroo court | دادگاه غیر قانونی |
Lay down the law | وضع کردن قانون |
Monkey business | کلک زدن |
Open-and-shut case | پرونده حقوقی ساده |
Paper trail | سابقه فعالیت ها |
Partner in crime | شریک جرم |
Bend the rules | زیر پا گذاشتن قانون |
Seal of approval | مهر تایید |
Take the rap for something | تقصیر و جرم را گردن گرفتن |
Toe the line | رعایت قوانین |
Smoking gun | مدرک جرم |
Lodge a complaint | شکایت کردن |
Grease someone’s palm | رشوه دادن |
A slap on the wrist | مجازات جزئی برای جرمی |
Fall from grace | از بین رفتن آبرو و اعتبار کسی |
Bail out | به قید ضمانت آزاد کردن مجرمی |
To lawyer up | استخدام کردن وکیل |
مطالعه مفید: 25 عبارت مذاکره در انگلیسی
واژگان مرتبط با اصطلاحات حقوقی به انگلیسی
در این قسمت به بررسی واژگانی می پردازیم که شما در موقعیت های قانونی ممکن است با آن ها سروکار داشته باشید که برای درک بیشتر، برای هر یک از این واژگان توضیحی مختصر ارائه خواهیم کرد.
مطالعه مفید: آشنایی با انواع مشاغل به انگلیسی
Complainant
این مورد از اصطلاحات حقوقی به انگلیسی در زبان فارسی به نام شاکی، دادخواه و یا خواهان شناخته می شود که در حقیقت فردی است که برای یک مشکل و یا تخلف بر علیه شخص دیگری شکایت می کند.
Respondent
این مورد با نام Defendant نیز شناخته می شود که جایگاهی دقیقا مقابل شخص قبلی دارد و در فارسی با نام های پاسخ گو، خوانده، مدعی علیه شناخته می شود که درواقع بر علیه او شکایتی صورت گرفته و باید در برابر این شکایت پاسخ بدهد.
Accused
این کلمه به معنای متهم است که در حقیقت این فرد به انجام جرمی متهم شده و یا پرونده او در دادگاه در حال بررسی است.
Victim
این مورد از اصطلاحات حقوقی به انگلیسی به معنای قربانی است که در حقیقت فرد به دلیل جرم انجام شده دچار آسیب و یا صدمه فیزیکی شده است.
Witness
این عبارت در زبان فارسی با نام شاهد شناخته می شود که نقش مهمی در دادگاه و مشخص شدن وضعیت پرونده دارد چرا که این فرد از طرف وکیل و یا دادگاه احضار می شود تا درباره جرمی که اتفاق افتاده و او شاهد آن بوده است صحبت کند تا روند بررسی پرونده دقیق تر پیش برود.
Lawyer
این مورد از اصطلاحات حقوقی به انگلیسی مرتبط با افرادی است که خدمات و مشاوره حقوقی به افرادی که به این مشاوره ها نیاز دارند ارائه می دهند. در زبان فارسی به نام وکیل شناخته می شوند اما کلمه وکیل یک واژه عمومی است چرا که می توان از آن کلمه برای توصیف هر فردی که مدرک حقوقی دارد استفاده کرد.
مطالعه مفید: اصطلاحات تخصصی رشته حقوق
Counsel
این عبارت در زبان فارسی به معنای مشاوره حقوقی است که ریشه آن از فعل Consulere در زبان لاتین به معنای مشاوره دادن گرفته شده است و به هر شخصی که خدمات مشاوره حقوقی ارائه می دهد و یا نماینده دادگاه باشد گفته می شود.
Attorney
این واژه به معنای وکیل دادگستری است که نام کامل آن Attorney of law است و به وکلایی اشاره دارد که واجد شرایط وکالت افراد در دادگاه هستند. این فرد باید حتما در آزمون وکالت شرکت کرده باشد و در این آزمون نمره قبولی را کسب کرده باشد. این فرد در دادگاه حاضر می شود و وظیفه دفاع از یکی از طرفین دادگاه را بر عهده دارد.
Parties
این مورد از اصطلاحات حقوقی به انگلیسی در زبان عامیانه به معنای مهمانی و جشن است اما در اصطلاحات و موقعیت های حقوقی به معنای فردی است که به صورت مستقیم در یک پرونده حقوقی درگیر هستند.
در حالت مفرد Party که به معنای طرف است و در حالت جمع Parties که به معنای طرفین استفاده می شود.
Por se
این مورد مرتبط با افرادی است که برای دادگاه نمی توانند وکیل استخدام کنند چرا که از لحاظ پرداخت هزینه نمی توانند هزینه های وکیل را تامین کنند اما ترجیح می دهند که خودشان در دادگاه از پرونده خودشان دفاع کنند. این واژه از زبان لاتین به معنای for yourself گرفته شده است.